متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

متین و مهبد

مدرسه

مدرسه ها دوباره باز میشن .ولی امسال یه فرقی داره با سالای قبل. اونم وجود پسر نازم .متین خوشگلم هستش. .اینروزا استرس و هیجان دوران مدرسه اومده سراغم .خیلی خیلی زیاد هیجان دارم. انگار که من دوباره بخوام بشینم پشت نیمکت و درس بخونم.متین با انداختن کیف کولی و نشون دادن لباس و کفش مدرسش ذوقش رو به همه نشون میده .نمیدونم اونم مثل من هیجان داره یا نه. .در هر صورت 31 /6 یعنی پس فردا که دوشنبه باشه جشن شکوفه ها برگزار میشه و بعدش شروع مدرسه. توی این مدرسه هنوز به شیوه شیفتی بچه ها درس میخونن.یه هفته صبح و یه هفته بعداز ظهر نمی دونم متین میتونه کنار بیاد یانه.آخه صبح ها سخت بیدار میشه. لباسو کفش و کیف و دفترهاش و جامدادی و مداداش حاضرن .دیگه فکر نکنم ...
29 شهريور 1393

مهبد من

مهبد گلم. عزیز دلم. دیگه مردی شدیا. . کلماتی که میگی: جوجو،به به، نی نی، بابا، مامان، ماااااا( صدای گاو)، بده، با( بیا)،بو (برو). نه. آیه(آره)،عزیز،آله(خاله)،بابا ،به پایین هم بالا میگی.ددر.جیش،میو(صدای گربه)،ماه،آبی فوق الاده جیغ جیغو شدی برای همه چیز جیغ میزنی .ونمیشه بهت چپ نگاه کرد. هر کاری متین میکنه سریع انجام میدی. خیلی شکمو هستی و همه نوع غذایی رو دوست داری ولی اینروزا علاقه شدید پیدا کردی به سس قرمز. یاد گرفتی الکی بخندی که خیلی نازو شیرین میشی و ماهم هی دخواست میکنیم و شما هم می خندی. از درو دیوار بالا میری. و روی هر چیزیکه میتونی حتی دستو پات و یا جارو برقی نقاشی میکشی .همش هم میگی ماه کشیدی. آجرها رو خیلی خوب روی هم میچینی. رنگاه ...
6 شهريور 1393

بدون عنوان

سلام به جیگرای .خودم. نمیدونم اینترنت با من لج کرده یا نه در هر صورت هر بار که خراب میشه کلی دردسر دارم که کسی بیاد برای درست کردن .مطرف که میاد و نگاه میندازه سریع درست میشه .خلاصه که انگاری فقط پول توی گلوش گیر میکنه. نمیاد هم باهم خشکه حساب کنیم کار منم راه بیفته.جونم واستون بگه خیلی خیلی عقب افتادم از نوشتن خاطراطتون ولی خب. همین هم غنیمته تا خراب نشده دوباره خاطره بنویسم و سر به دوستان مجازی مون بزنم./ بریم سراغ عکساتون این پستم بیشتر عکس دار شده شاید بعدیها هم همینجوری بشه .تا ببینم. بالاخره تولدت متین خان رو با هزار تا دردسر گرفتیم .با وجود فسقل خان مهبدی کارا یکم سختر میشه ولی خوب .خواهرم(خاله میترا).خاله مریم و مامانم و مادر ش...
6 شهريور 1393
1